من نگاهتو می خواستم که قشنگترین غزل بود
صحبت از فاجعه عشق بامن از روز ازل بود
من یه عاشق غریبم بادلی خون و شکسته
اشک من اشک غروبه رو تن پیچک خسته
اخ که چشمات چه قشنگ بود
باغزل های نگاهت اب می شد
دلی که سنگ بود
اخ که چشمات چه قشنگ بود
چه قشنگ بود هر دوچشمات بانگاه عاشق
من
کاش می موند همیشه باقی لحظه های
با تو بودن