چشم هایت
نویسنده : غزل::
89/2/2:: 2:37 عصر
من نگاهتو می خواستم که قشنگترین غزل بود
صحبت از فاجعه عشق بامن از روز ازل بود
من یه عاشق غریبم بادلی خون و شکسته
اشک من اشک غروبه رو تن پیچک خسته
اخ که چشمات چه قشنگ بود
باغزل های نگاهت اب می شد
دلی که سنگ بود
اخ که چشمات چه قشنگ بود
چه قشنگ بود هر دوچشمات بانگاه عاشق
من
کاش می موند همیشه باقی لحظه های
با تو بودن
---------------------------------------------------
اغاز دوست داشتن زیباست گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دیگرنمی اندیشم
که همین
دوست داشتن زیباست
اگر واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون*
منم تورو سپردمت دست خدای مهربون
---------------------------------------------------
غزال
نویسنده : غزل::
89/1/31:: 9:28 عصر
who loves you
عشق یعنی اوج دوست داشتن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی چشم بر در دوختن
عشق یعنی انتظارو انتظارو....
محمدرضا جان دوستت دارم
یه شب توپاییز که غمت سربه سر دل می زاره
غزال همون کسی که بیشتر از همه دوست داره
---------------------------------------------------
ستاره
نویسنده : غزل::
89/1/31:: 9:22 عصر
ستاره وقتی می شکنه می شه :
شهاب
ولی
دلی که می شکنه میشه:
سوال بی جواب
گفتمش بی تو چه باید کرد؟
عکس رخساره ماهش را داد
گفتمش همدم شبهایم کو؟
تاری از زلف سیاهش را داد
وقت رفتن همه رامی بوسید
به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه دادو به من
انتظار سر راهش را داد..........
---------------------------------------------------
ان روز اگر کسی عاشق می شد
تا زمانی که درگورش می نهادند پای بندعشق بود*
اماعشاق امروز لحظه ای عاشقندو لحظه ای دیگر فارغ.
وعشق *همان عسل زهراگینی است که هر عاشقی از ان
بچشد جانش رابا شیرینی ان *فدای معشوق می کند.........
---------------------------------------------------
ای کسی که مامور دفن من هستی :
به حرف من گوش کن.....
دستم را از تابوت بیرون کن تا همه بفهمند
ارزو داشتم و به ان نرسیدم
چشم هایم راباز بگذار
بفهمند که چشم براه بودم
وبه ان نرسیدم
قالب یخی به شکل صلیب بر مزارم
بگذاریدتا با اولین طلوع
اب شودو به جای عزیزی که دوستش دارم
برسر مزارم گریه کند............
---------------------------------------------------
پاییز
نویسنده : غزل::
89/1/31:: 8:48 عصر
پیداست هنوزعاشق نشدی....
زندانی زندان دقایق نشدی...
وقتی که مرااز دل خود می رانی....
یعنی که توهیچ وقت عاشق نشدی....
زرد است که لبریز حقایق شده است.....
تلخ است که بادرد موافق شده است....
عاشق نشدی وگرنه می فهمید....
پاییزبهاریست که عاشق شده است..........
---------------------------------------------------
بازهم قلبی به پایم اوفتاد بازهم چشمی به رویم خیره شد
بازهم درگیرودار یک نبرد عشق من برقلب سردی چیره شد
بازهم ازچشمه ی لبهای من تشنه ای سیراب شد*سیراب شد
بازهم دربستراغوش من رهروی درخواب شد*درخواب شد
بردو چشمش دیده میدوزم به ناز خودنمی دانم چه می جویم در او
عاشقی دیوانه میخواهم که زود بگذرد از جاه و مال و ابرو
اوشراب بوسه می خواهدزمن من چه گویم قلب پر امید را
اوبه فکرلذت و غافل که من طالبم ان لذت جاویدرا
من صفای عشق می خواهم از او تافدا سازم وجود خویش را
اوتنی می خواهد ازمن اتشین تابسوزانددر او تشویش را
اوبه من میگوید ای اغوش گرم مست نازم کن*که من دیوانه ام
من به او می گویم ای نااشنا بگذر ازمن*من تورابیگانه ام
---------------------------------------------------
سالها پرسیدم ازخودکیستم؟
اتشم*شوقم*شرارم*چیستم؟
دیدمش امروزدانستم کنون
اوبه جزمن*من به جزاونیستم
---------------------------------------------------
فدای مهربونیات چه میکنی باسرنوشت؟
جای نگاهت بدجوری توصحن چشمام خالیه.
دیشب دلم گرفته بودرفتم کناراسمون...
فریاد زدم یاتوبیا یامنو پیشت برسون
نمی دونی چقد دلم تنگ برای دیدنت*برای مهربونیات*نوازشات*بوسیدنت
بخاطرت مونده یکی همیشه چشم براهته...
یک قلب تنهاوکبود هلاک یه نگاهته.
عکسای نازنینتو باچندتاگل کنارمه یه بغض کهنه چندروزه داءم در انتظارمه
تنهادلیل زندگی بایه غمی دوست دارم
داغه دلم تازه میشه اسمتو وقتی میارم
وقتی تونیستی چه کنم با این دل بهونه گیر
مگه نگفتم چشاتواز چشم من هیچ وقت نگیر
زودتربیابدون تو اینجاواسم جهنمه
دیوارخونمون پراز سایه ی غصه وغم
تحملی که تودادی دیگه داره تمام میشه
مگه نگفتی همه جاماله منی تاهمیشه
تورو خدا باخوبیات رو هیچ دلی اثرنزار
فکرنکنی از راه دور دارم سفارش می کنم
به جون توفقط دارم یه قدری خواهش میکنم
---------------------------------------------------
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
---------------------------------------------------